اخبار ویژهاستانسیاسیشاهواریادداشت

شاهرود عقب نگه داشته شده به مانند یک مستعمره

آیت الله دکتر ابراهیم رئیسی

در روزگاری نه چندان دور شاهرود و گرگان  مثل دو برادربزرگترین شهرهای استان های سمنان و مازندران بودند. به غیر از این شباهت و شباهت های فرهنگی دیگر، که حاصل مراودات تاریخی حاشیه نشینان شمالی و جنوبی البرز است، ظلم و بی عدالتی مرکز نشینان دو استان ذکر شده؛ وجه اشتراک اصلی این دو شهر بود

به گزارش شاهوار فردا، علی رضا اسلامی سردبیر نشریه اختر کویر و مسئول روه رسانه ای خورشید در یادداشتی به مسائل مرتبط با توسعه شاهرود پرداخته است این یادداشت را با ذکر منبع و نام او در ادامه می خوانید گفتنی است این قالب یادداشت مهمان است و الزامان بیانگر تمام نظرات شاهوار فردا نیست.

در روزگاری نه چندان دور شاهرود و گرگان  مثل دو برادربزرگترین شهرهای استان های سمنان و مازندران بودند. به غیر از این شباهت و شباهت های فرهنگی دیگر، که حاصل مراودات تاریخی حاشیه نشینان شمالی و جنوبی البرز است، ظلم و بی عدالتی مرکز نشینان دو استان ذکر شده؛ وجه اشتراک اصلی این دو شهر بود.

اما دست تقدیر بر آن شد که شرق استان مازندران در سال ۷۴ از زیر یوغ “ساری” خارج شود اما گردن شاهرود همچنان گرفتار بی عدالتی  ها و زیاده خواهی های شهر مرکز استانش بماند.

پس از سال ۷۴؛ اتفاقاتِ در دو سوی البرز، با واگرایی ۱۸۰ درجه ای پیش رفت.  تا جایی که امروز بین شهرهای شاهرود و گرگان هیچ شباهتی وجود ندارد. گرگان یکی از بهترین شهرهای ایران برای کسب درآمد و زندگی است در حالی که شاهرود هر روز بیشتر به یک آسایشگاه سالمندان بزرگ با خیابان هایی مملو از جوانان بی کار تبدیل می شود.

در طول دهه های گذشته؛ گماشتن مدیران سفارشی غیر بومی بر کرسی فرمانداری شاهرود یکی از ابزارهایی است که تیم قدرتمند سمنانی های حاکم بر استانداری برای ساکت کردن صدای عدالت خواهی شاهرودی ها در مرکز استان، از آن استفاده کرده اند. مدیران و فرمانداران غیر بومی اگر هم می خواستند برای مردم شاهرود کاری انجام دهند به علت نا آشنا بودن به فضای ویژه شهرستان‌های استان نتوانستند از منافع شاهرود در برابر زورمندان مرکز نشین دفاع کنند. در مواردی هم که استثنائا افراد غیر بومی موثری به فرمانداری شاهرود می رسیدند به محض آشنایی با فضای خدمتی جابجا می شدند.

در طول سال های پس از انقلاب شاهرود تنها دو فرماندار بومی داشته است. اولی مرحوم صادقیان در سال های اول پیروزی انقلاب و دومی مهندس رحیمی که در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد توانست به این کرسی دست پیدا کنند. بسیاری از پروژه های عمرانی شهرستان شاهرود که اکنون به بهره برداری رسیده اند (بیمارستان بهار) و یا پس از قریب ده سال نیمه کاره مانده اند (مثل استادیوم ۱۵ هزار نفری و یا دو بانده شدن جاده شاهرود آزادشهر و یا شاهرود گرگان) در همین دوره کوتاه مدت سکانداری یک فرد بومی در دوره احمدی نژاد محقق شده است. اما پس از فرمانداری رحیمی، بنا به دلایلی فرماندار شدنِ  یک شاهرودی تبدیل به خط قرمز سمنانی های استانداری شد که دیگر هیچ گاه نباید تکرار می شد.

در دولت یازدهم و دوازدهم دو فرماندار به شهرستان شاهرود آمدند. اولی که از اقوام وزیر کشور بود؛ از جایی به نام “مانه و سملقان” در استان خراسان شمالی به شاهرود آمد. انتصابی که بی ارتباط با دسته بندی های  سیاسی در مجلس و دولت و هم پالگی بودن نماینده وقت شاهرود و رحمانی فضلی وزیر کشور با علی لاریجانی نبود. حاشیه های دوره فرمانداری هاشمی در شاهرود در سال آخر و نامه نگاری های او با وزارت خانه برای رهایی از این حاشیه ها باعث شد که در دولت مستعجل و یک ساله چاووشی استاندار سمنان که به علت قانون بازنشستگی خیلی زود استان ما را ترک کرد، یکی از دوستان و همکاران او از پیشوای ورامین “فرماندار ویژه ” شاهرود شود. فردی بیمار که بیشتر دوره مدیریتش در بیمارستان گذشت و عملا نتوانست ناخدای کشتی شاهرود باشد.

مردم شاهرود به درستی جایگاه فرمانداری شهرستانشان را حق مسلم یک شاهرودی می دانند و معتقدند این منصب  نباید در بازی های سیاسی کلان کشور و یا استاندارانی که می آیند و می روند وجه المصالحه  و یا به‌عنوان غنیمت سیاسی محسوب شود. این روزها انتصاب یک فرماندار بومی مانند سمنان و دامغان حداقل مطالبه مردم شهرستان شاهرود است. مطالبه ای که عدم توجه به آن عایدی جز سرخوردگی بیشتر مردم شاهرود نسبت به دولت مستقر نخواهد داشت.

آیت الله دکتر ابراهیم رئیسی
برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 − 8 =

دکمه بازگشت به بالا
 
بستن