تنها راه نجات کشور در بلندمدت، تربیت نیروی انسانی است

مشکلات و مسائل و نارسایی ها و سوء مدیریت ها آنقدر زیاد است که پرداختن به آن جز سیاه نمایی چیز دیگری را به ذهن متبادر نمی سازد. ناینکه کار خوبی در شهر و کشور انجام نشود اما عجیب است کشوری با این همه سرمایه خدادادی از نفت و گاز و معادن بیشمار گرفته تا مهمترین آن یعنی نیروی انسانی جوان با استعداد، خلاق، خوشفکر، تلاشگر و نخبه. پس چه می شود که اوضاع و احوال مملکت اینگونه می شود؟!
تورم سر به فلک گذاشته، قدرت خرید مردم روز به روز کاهش می یابد، در کمال تعجب و حیرت و در ایام زمستان آنهم بیش از ۴۰ سال پس از انفلاب در پاییز و زمستان برق قطع می شود زمانی که نه کولری درکار است و نه هوا گرم، زندگی مردم مختل می شود، صنایع رو به ورشکستگی می گذارد و در یک نگاه بجای رشد و پیشرفت روزافزون و تحقق رشد ۸درصدی، کشور در مسیر سقوط قرار می گیرد.
همگان نیک می دانند که مشکل کشور، تحریم نیست، سوء مدیریت است. کجای دنیا چنین مردمی پای کار نظام و انقلاب مشاهده می شود؟ (البته به جز یمن که عجیب مردمی هستند) موافق و مخالف در ادوار مختلف انتخابات ریاست جمهوری صراحتا اذعان داشته اند که نهایتا ۲۰ تا ۳۰ درصد مشکلات کشور از جمله تورم، بیکاری، مسکن، ازدواج و … به تحریم گره خورده اما مابقی چه؟
آری مابقی فقط و فقط در سوء مدیریت است. یعنی نداشتن یا به کار نگماردن انسان های صالح و کارآمد در پست های مختلف است. امام جامعه در هر انتخابات، داشتن تعهد و تخصص و نیز سابقه روشن و درخشان را از جمله مهمترین ملاک های یک انتخاب برشمرده اند. تعهد باشد برای آنکه مالی جابجا نشود، اختلاس صورت نگیرد و مال مردم به یغما نرفته و یا حیف و میل نشود و تخصص باشد برای آنکه در هر امری بهترین و بهینه ترین و سریعترین راه انتخاب و در دستور کار قرار گیرد و به سرانجام رسد.
همه اینها در حالیست که نگارنده، خود سالها در سیستم دولتی و اداری حضور و تجربه داشته و نهایتا گریز از سیستم و خدمت در سنگر دیگر را مفیدتر ارزیابی نموده است. اتلاف منابع، استفاده نکردن مدیران از ظرفیت ها و توانمندی های کارکنان، بها ندادن به خلاقیت ها و بهره وری، مدیریت غیرعلمی و صرفا توهم توانمندی در مدیریت، سیاسی بودن اداره کشور، نقایص گوناگون ساختاری و رفتاری، و بسیاری عوامل از جمله ترجیح نگارنده بر خروج از سیستم عریض و طویل و ناکارآمد دولتی بوده است.
آمار فقر و فساد و دزدی و تبعیض، سر به فلک کشیده و چهره زیبای انقلاب را مکدر نموده است که هیچگاه برازنده یک چنین نظام الهی نبوده و نیست.
چرا حضور در انتخابات به حداقل رسیده است؟ چرا اعتماد مردم به سیستم حکومتی کاهش یافته است (البته در برخی دستگاه ها و برخی حوزه ها افزایش داشته است)؟ چرا بی بندوباری در بین جوانان که هیچ، در بین متاهلین و سن و سال دارها افزایش یافته است؟
مگر ایران عزیز ما ام القرای جهان اسلام نبوده و نیست؟ چرا چنین وضعی را شاهدیم و چرا به این نقطه رسیده ایم؟ سوریه چگونه به ورطه نابودی رفت؟
در یک جامعه دزدی رواج نمی یابد مگر آنکه مسئولان و متصدیانش دزدی کنند یا راه برای آن هموار شود. در یک جامعه بی بند و باری شایع نمی شود مگر آنکه مدیرانش به آن سو کشیده شده باشند یا بدان بی تفاوت باشند. مردم در جامعه دچار رفتار زشت و پلشت و دروغ نمی شوند مگر آنکه متولیان حکومتش بدان آلوده شده باشند که الناس علی دین ملوکهم… .
کشوری با رهبری الهی و پاک که دوست و دشمن بر صداقت و پاکی اش ایمان دارند و در خفا و علا ابراز می دارند، چرا در بخش های گوناگون فساد رخ می دهد؟!
علی ایحال هدف نگارنده نه برشمردن زشتی ها و پلشتی ها بوده بلکه بلعکس پیدا نمودن راهکاری اساسی برای حل و رفع معضلات عدیده فوق الذکر می باشد. عامل یا عواملی ایجاد کننده و گسترش دهنده همه خوبی ها و درستی ها در اندیشیدن، رفتار کردن و عمل نمودن. یعنی تحقق حیات طیبه. زندگی پاکی عاری از دروغ، تقلب، اختلاس، دزدی، نیرنگ و فریب و …
همه اینها زمانی حاصل می شود که مردم یک کشور بتوانند خوب بیندیشند و اهل تفکر باشند، درست انتخاب کنند و در نهایت درست عمل کنند. اگر انسانها مهارت تفکر و حل مسئله نداشته باشند اساسا به انتخاب درست نخواهد انجامید. مهارت خیرگزینی و انتخاب احسن و اصلح مهمترین خروجی مهارت تفکر است. ملتی که نتواند خوب بیندیشد، طبیعتا انتخاب درستی نخواهد داشت. اسیر جوزدگی در مسائل و موضوعات و نیز ایام انتخابات شده و انتخاب درست نخواهد کرد. بارها و بارها و در هر انتخاباتی رهبر معظم انقلاب در فرمایشاتشان تاکید کرده اند که خروجی شورای نگهبان، کف صلاحیت ها و حداقل هاست و مردم باید بیندیشند، تحقیق و تفحص کنند، سیره زندگی شخصی و اداری و رفتاری وی را بررسی کنند، تعهد و تخصص وی را بسنجند و بعد انتخاب نمایند. انتخاب های بد ما بنی صدر تولید می کند، بنی صدرها در حوزه های مختلف داخلی و خارجی، اقتصادی و فرهنگی مهاجرانی ها و خاوری و امثالهم تولید می کند… مهدی هاشمی ها بوجود آمده و اژدهاهایی هفت سر پدید می آیند که بلای جان ملت و کشور می شوند. دزدی و فساد نهادینه می شود. یعنی افرادی بازیچه دست اینها می شوند و ادارات و سازمانها و در یک کلام کشور را به لجن کشانده و به پرتگاه سقوط می کشانند.
تولید و تربیت انسان تراز اسلام و انقلاب، انسانی که طی فرآیندی صحیح و اصولی با گزاره های اخلاقی و تمدنی، اندیشیدن بیاموزد، بد و خوب را تشخیص دهد، توانمندی انتخاب بهترین راه در بین راه های درست و انتخاب های اصلح داشته باشد و برای رسیدن به اهداف عالیه اهل تلاش و اقدام باشد، رمز موفقیت و نجات یک کشور از پرتگاه هایی است که طبیعتا در مسیر رشد و پیشرفت هر کشور و ملتی قرار دارد.
نمونه های بیشماری در این راه وجود دارد از دانشمندان شهید هسته ای همچون علیمحمدی ها و احمدی روشن ها گرفته تا تهرانی مقدم ها و کاظمی ها و سلیمانی ها…
پس بر دولت و تک تک افراد کشور باد، تلاش در جهت تقویت و توسعه مراکز آموزشی و تربیتی که هرچه در این راه هزینه شود، جز سرمایه گذاری برای آینده کشور نخواهد بود. مدارس، مهمترین گذرگاه این کارخانه انسان سازی است و پس از آن دانشگاه. که یقینا مدرسه جایگاه ویژه ای در این مسیر دارد. چراکه شخصیت یک انسان در این سنین شکل می گیرد و آینده کشور تضمین شده یا بلعکس در ورطه سقوط و نابودی قرار می گیرد. کمک به آموزش و پرورش و سایر افراد و موسسات غیردولتی که در این مسیر قدم برمی دارند، جز کمک به خود و خانواده و آینده کشور نخواهد بود
در این باب مطالبی هست که در آینده بیشتر بدان خواهیم پرداخت.ان شاءالله
والسلام
مدیرمسئول
عماد شبانی