به گزارش خبرنگار شاهوار فردا، دو روز قبل، پس از پایان یک مراسم عمومی عزای اباعبدالله الحسین علیه السلام در مسجد مدرسه قلعه، که از قضا سخنران آن پیرامون مسئله مهم حجاب و ضرورت های آن سخن گفته بود، یکی از قضات روحانی در مواجهه با یک خانم بدحجاب، اقدامی انجام داد که نکاتی پیرامون آن لازم به نظر می رسد.
و اما ابتدا شرح ماوقع: قاضی حجت الاسلام «ا ک» پس از خروج از مراسم با مشاهده مشاجره یکی از آمران به معروف خانم و یک خانم بدحجاب در بیرون مسجد که باتفاق فرزندان کوچکش در خودرو نشسته بودند مواجه و پس از تذکر به وی، کار به مشاجره لفظی کشیده و قاضی با خم شدن در ماشین اقدام به برداشتن سوئیچ خودرو می نماید که کار به درگیری فیزیکی و جیغ و داد و گریه آن زن و فرزندانش می شود. مردم با مشاهده این صحنه پا در میانی نموده و سعی در آرام نمودن قاضی می نمایند که بهتر است از روش بهتری در امر به معروف و نهی از منکر اقدام شود اما قاضی با ذکر عنوان خود سعی در توجیه اقدامش نموده و به افرادی که سعی در کمک به حل ماجرا می نمایند از موضع حقوقی خود برخورد نموده و به پرسیدن نام افراد جهت هشدار به ایشان در جلوگیری نکردن از اقدام وی می کنند و…
در تحلیل این ماجرا باید گفت اولا ورود همه ی دستگاه های مسئول، اعم از ایجابی و سلبی (و باصطلاح ساده تر همان اقدامات فرهنگی و انتظامی بصورت توامان) بسیار ضروری بوده و مطالبه همیشگی ما و خیل آحاد فهیم و دلسوز جامعه به این مهم است. چرا که شیوع و همه گیری بدحجابی، دارای آثار مخرب روانی و اجتماعی برای همه ی افراد یک جامعه از پسرو دختر، کوچک و بزرگ گرفته، مجرد و متاهل، پیرو جوان و خلاصه همه را درگیر نموده و منشاء بسیاری مشکلات اجتماعی، خانوادگی و در مرحله ی حادتر آن بروز جرائم متعدد خواهد شد.
بنابراین بر هیچ کس ضرورت امر به معروف و نهی از منکر به شکلی موثر، پوشیده نیست و بازهم با تاکید موکد و استناد به آیات و روایات متعدد، سخنان بزرگان و آثار قطعی برجای مانده از این منکر بزرگ، می گوییم که باید در دستور کار جدی همه مسئولین شهر باشد.
دوم، ضمن غلط و قبیح شمردن رفتار هنجارشکنانه خانم بدحجاب، همگان می دانیم که اثر امر به معروف و نهی از منکر با لسانی خوش و کلامی دلنشین و آرام همیشه بهتر از طرق دیگر جواب داده و البته در صورت عدم تمکین فرد از این فریضتین واجب، گوشزد نمودن شخصیت حقوقی می توانست فرد خاطی را به خود آورده و متوجه خطایش کند. حال آنکه چنین برخوردی در انظار عمومی که قریب به اتفاق جمع حاضر، افراد مذهبی بوده، فرد را در موضع احساس توهین شدن و تخریب شخصیت قرار داده و وی را وادار به واکنش می نماید که ای کاش باتوجه به سن و سال و سابقه قاضی محترم این موضوع بیشتر مد نظر قرار می گرفت و حاشیه ساز نمی شد.
سوم بر فرض که فرد خاطی از عمال دست نشانده و مواجب بگیر بیگانگان بوده باشد، خودروی فرد مذکور دارای شماره پلاک و نشانی و … بوده و با تماس با ضابطین، فرد مورد نظر را احضار یا تحت تعقیقب قضایی قرار می داد چه آنکه چند متر آنطرف تر پلیس و ضابطین حضور داشته و با کمترین اصطکاکی فرد بازداشت و تفهیم خطا یا جرم می شد.
و مطلب مهمتر اینکه اگر واقعا اراده و عزمی جدی و قاطع در برخورد با بدحجابی در این قاضی محترم و بطور کلی در دستگاه قضا وجود دارد، پس چرا در جامعه هیچ برخوردی با این منکر مهم به چشم نمی خورد؟
خاطیان و بدحجابان که از قضا فرزندان یا برادران و خواهرانمان هستند خیلی راحت و با بدترین پوشش از جلو ماموران نیروی انتظامی عبور کرده ، اما هیچ برخوردی که بماند، حتی تذکری به خاطیان سهوی یا عمدی داده نمی شود؟
و باز چرا دستگاه قضا با وجود دانستن چنین موضوعی به ترک فعل ماموران و ضابطین خود نمی پردازد؟! چرا که اگر این اتفاق در میان عموم ماموران پلیس همگانی شود اوضاع به نحو بسیار موثرتری مدیریت خواهد شد
مگر می شود که قضات محترم و در راس آن دادستان و رئیس دادگستری از این موضوع بی اطلاع باشند؟
پنجم، آیا قاضی محترم، روزانه که در شهر تردد می نماید با مشاهده هر نوع بدحجابی، توقف کرده و امر به معروف و نهی از منکر می نماید؟ که اگر این کار را انجام می دهد از سابقون است و جای بسی تشکر و تقدیر دارد چرا که جلوگیری از شیوع این بیماری روانی خطرناک، مانع فروپاشی خانواده و اجتماع خواهد شد کما اینکه در آندلس و کشور مسلمان اسپانیا، با حربه ساده همین بدحجابی و برداشتن قبح حریم ها، اخلاق و اسلام از آن جامعه رخت بربست و مباد که ….
ششم، در برابر این موضوع برخی مسئولین مربوط از جمله مسئول دستگاه قضا در شاهرود گفته است که باید خود مردم به میدان آمده و دست بکار شوند…
پاسخ آنست که اولا در این مورد بخصوص که نیازمند علم و تجربه کافی برای فرد تذکر دهنده است، این آمادگی و مهارت در اکثریت وجود ندارد -که البته دستگاه های مسئول باید پاسخ دهند که در این باب چه کرده اند؟ – و موجب رو در رو قرارگرفتن مردم و دودستگی جامعه و نوعی جنگ داخلی می شود که ابدا دراین شرایط به صلاح نیست. مگر آنکه گروه های خودجوش مردمی و آموزش دیده اقدام نمایند که بر حسب اطلاعات واصله در نقاط مختلفی از شهر در حال انجام است -که خدا ایشان را اباعبدالله و یارانش محشور بفرماید -اما اقدام قاطع و بموقعی از سوی مسئولین دیده نمی شود.
و ثانیا این حرف، توپ را در زمین مردم قراردادن و نوعی فرافکنی و سلب مسئولیت از خود است!
و کلام آخر اینکه ما هم از همه دلسوزان سلامت جامعه تقاضای حضور در روز شنبه مقابل دادگستری را تنها بخاطر حمایت از اقدامات لازم در بحث حجاب داشته و به هیچ وجه برخوردهایی که زدگی افراد از دین و انقلاب را موجب می شود تائید نمی کنیم.
اگر فردی به خاطر پوشش بد خود، بعد از امر به معروف و نهی از منکر با روش صحیح خود ، رفتارش را اصلاح نکرد با معرفی به دستگاه قضایی در کمال احترام می شود وی را توجیه و حتی جرایم پیش بینی شده را در حقش اعمال نمود به گونه ای که نه توهینی روا داشته شود و نه حرمتی شکسته شود. مگر وقتی که یک مامور پلیس به خاطر نبستن کمربند یا هر تخلف رانندگی دیگر، وی را در کمال آرامش و احترام، اعمال قانون می کند، کسی ناراحت می شود؟ در همان شرایط هم فرد خاطی خود را مقصر دانسته و تبعات اعمال قانون را ناشی از عمل خود می داند.
به خدا که مردم ما خوبند. جوانان ما خوبند، اگر خوب و درست با آنها برخورد شود حتی فقط در همان دستگاه انتظامی و قضایی، می شود با رویی گشاده و سرشار از محبت، اما مملو از استدلال های الهی که منطبق بر فطرت پاک انسانی است، آنها را متوجه خطای خود نموده و نه تنها موضع و جبهه ای در برابر اسلام و نظام نخواهند گرفت بلکه ایشان را از پابکاران اهداف این انقلاب خواهد ساخت…
والعاقبه للمتقین
